FREE

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ --۱۸ الرحمن

FREE

فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ --۱۸ الرحمن

FREE
امیرحسین سروی هستم دانش آموزی از دیار ایرانیان و خطه ی فارس و شهر فسا و مشغول به تحصیل در دبیرستان استعداد های درخشان فلاحی .تنها هدف من از ایجاد این وبلاگ ارائه مطالبی برای افزایش علوم شما از همه لحاظ.این مطالب به شما تقدیم می شوند با موضوعاتی در خصوص موسیقی سنتی ایران چون من خودم هم دو موسیقی کار میکنم یکی موسیقی کلاسیک و دیگری هم موسیقی ضربی اولی اش ویالن و دومی اش هم دف می باشد.همچنین موضوعات مطالب وبلاگ در خصوص زیست شناسی و دروس مدرسه نیز می باشد که ما در این مورد بیشتر بحث خواهیم داشت.موضوعات متفرقه ی دیگری هم خواهید دید اما من به این دو موضوع بیشتر اهمیت میدهم.گفتم اهمیت میدهم اما زیاد از حد درباره شان نمی نویسم.
مرا با نام زیر در اینستاگرام دنبال کنید
sarviamirhossein
آخرین نظرات
چهارشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۲،

جویبار لحظه ها جاریست!


از تهی سرشار

جویبار لحظه ها جاریست!

چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب، واندر آب بیند سنگ

دوستان و دشمنان را می شناسم من

زندگی را دوست میدارم

مرگ را دشمن

وای!!!! اما با که باید گفت این

من دوستی دارم

که به دشمن خواهم از او التجا بردن

جویبار لحظه ها جاری...


مهدی اخوان ثالث

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۱۶
امیرحسین سروی

جویبار لحظه ها جاریست

نظرات (۱)

این شعر زیبا  تقدیم به شما :

همه میپرسند


چیست در زمزمه مبهم آب


چیست در همهمه دلکش برگ


چیست در بازی آن ابر سپید


روی این آبی آرام بلند


که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال


چیست در خلوت خاموش کبوترها


چیست در کوشش بی حاصل موج


چیست در خنده جام


که تو چندین ساعت


مات و مبهوت به آن می نگری


نه به ابر


نه به آب


نه به برگ


نه به این آبی آرام بلند


نه به این خلوت خاموش کبوترها


نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام

من به این جمله نمی اندیشم


من مناجات درختان را هنگام سحر


رقص عطر گل یخ را با باد


نفس پاک شقایق را در سینه کوه


صحبت چلچله ها را با صبح


بغض پاینده هستی را در گندم زار


گردش رنگ و طراوت را در گونه گل


همه را میشنوم می بینم


من به این جمله نمی اندیشم


به تو می اندیشم


ای سراپا همه خوبی

تک و تنها به تو می اندیشم


همه وقت ...همه جا...


من به هر حال که باشم به تو می اندیشم


تو بدان این را تنها تو بدان


تو بیا...


تو بمان با من تنها تو بمان


جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب


من فدای تو به جای همه گلها تو بخند


اینک این من که به پای تو درافتاده ام باز


ریسمانی کن از آن موی دراز


تو بگیر


تو ببند


تو بخواه


پاسخ چلچله ها را تو بگو


قصه ابر هوا را تو بخوان


تو بمان با من تنها تو بمان


در دل ساغر هستی تو بجوش


من همین یک نفس از جرعه جانم باقیست


آخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش

پاسخ:
انشالله آیینه ی سکندر شما همیشه جام می برایتان باشد
امیدوارم در هر جا هستید پیروز و سربلند باشید و همواره با جام خود نه دارا را بلکه همگان را با بصیرت مشاهده نمایید ضمنا خیلی ممنون از این نظرات زیبایتان منم همین شعر رو به شما تقدیم میکنم از طرف خودم
بازم تشریف بیاورید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی